آدم، آدم است
نویسنده:
برتولت برشت
مترجم:
شریف لنکرانی
امتیاز دهید
✔️ آدم آدم است (به زبان آلمانی: Mann ist Mann) نام نمایشنامهای اثر برتولت برشت، نویسنده آلمانی است که مضمون آن جنگ و هویت بشری است. نگارش این نمایشنامه در حدود سال ۱۹۲۶ به پایان رسیده است.
برشت در این نمایشنامه به وضعیت موجود زندگی بشر و بلاهایی که بر سر او میآید میپردازد. او در این نمایشنامه زندگی فردی را به تصویر میکشد که در برابر نیروهای بیرونی قطعه قطعه میشود و حتی تا جایی پیش میرود که خودش نیز بر خود رحم نمیکند و خود او نیز بر خویشتن خویش ضربه میزند. او شاید هزاران بار میمیرد اما هیچ اعتراضی نمیکند. در پایان برتولت برشت پیشنهاد میکند که مردمان باید این وضعیت را تحمل یا به گونهای دیگر بینش خود را نسبت به زندگی متحول کنند تا در برابر سیل حوادث در هم نشکنند.
خلاصه داستان چنین است گالیلی مردی است که قدرت نه گفتن ندارد. روزی به قصد خرید ماهی از خانه میرود. با سه سرباز روبهرو میشود. آنها که نفر چهارم هنگ خود را در اتفاقی از دست دادهاند سعی میکنند از این خصوصیت گالیلی استفاده کرده و به او القا کنند که گالیلی نیست، بلکه جرایا جیپ نفر چهارم هنگشان میباشد. نمایش با دیالوگ بین گاللی و زنش شروع میشود. و در همان صحنه با توجه به حرفهایشان ما میفهمیم که گالیلی سادهلوح است و میتوانند به را حتی او را فریب دهند. زنش در ابتدا به او درباره زنان هشدار میدهد و بعد سربازها. و البته در همین حرفها متوجه وضعیت داخل شهر نیز میشویم. و در همان صحنه اول نشانهها به مخاطب داده میشود. .
داستان، مسخ یک انسان به کمک خصوصیت نه نگفتن اوست. در این نمایش برشت مساله بحران هویت را مطرح میکند تا مخاطب به فکر بیفتد. درست است که طی آن سالها جهان با مساله بحران هویتی که بهخاطر جنگ اتفاق افتاده بود دست به گریبان بود اما برشت در این نمایش به بحران هویت از دید اجتماعی نگاه نکرده بلکه هویت انسانی را با مسئولیت شخصی مطرح میکند. مسئولیتی که ما در شخصیت نمایش، گالیلی میبینیم. او در برابر حفظ جانش، سلامتی و تامین کردن نیازهای بدنی خود مسئول است و همینطور در برابر اجتماع. در ابتدا ما با گالیلی روبهرو هستیم، انسان فرومایه و بسیار سادهای که به خاطر ضعفش برای نه گفتن هویتش را تغییر میدهد. درواقع اجتماع نیز برای تبدیل کردن او کمک میکند. اما واقعیت به همین سادگی نیست. سرنوشت گالیلی باید ما را هوشیار کند. وضعیت اقتصادی و نیاز به ارتزاق در طول نمایش حال به صورت کمیک یا جدی مشهود است.
بیشتر
برشت در این نمایشنامه به وضعیت موجود زندگی بشر و بلاهایی که بر سر او میآید میپردازد. او در این نمایشنامه زندگی فردی را به تصویر میکشد که در برابر نیروهای بیرونی قطعه قطعه میشود و حتی تا جایی پیش میرود که خودش نیز بر خود رحم نمیکند و خود او نیز بر خویشتن خویش ضربه میزند. او شاید هزاران بار میمیرد اما هیچ اعتراضی نمیکند. در پایان برتولت برشت پیشنهاد میکند که مردمان باید این وضعیت را تحمل یا به گونهای دیگر بینش خود را نسبت به زندگی متحول کنند تا در برابر سیل حوادث در هم نشکنند.
خلاصه داستان چنین است گالیلی مردی است که قدرت نه گفتن ندارد. روزی به قصد خرید ماهی از خانه میرود. با سه سرباز روبهرو میشود. آنها که نفر چهارم هنگ خود را در اتفاقی از دست دادهاند سعی میکنند از این خصوصیت گالیلی استفاده کرده و به او القا کنند که گالیلی نیست، بلکه جرایا جیپ نفر چهارم هنگشان میباشد. نمایش با دیالوگ بین گاللی و زنش شروع میشود. و در همان صحنه با توجه به حرفهایشان ما میفهمیم که گالیلی سادهلوح است و میتوانند به را حتی او را فریب دهند. زنش در ابتدا به او درباره زنان هشدار میدهد و بعد سربازها. و البته در همین حرفها متوجه وضعیت داخل شهر نیز میشویم. و در همان صحنه اول نشانهها به مخاطب داده میشود. .
داستان، مسخ یک انسان به کمک خصوصیت نه نگفتن اوست. در این نمایش برشت مساله بحران هویت را مطرح میکند تا مخاطب به فکر بیفتد. درست است که طی آن سالها جهان با مساله بحران هویتی که بهخاطر جنگ اتفاق افتاده بود دست به گریبان بود اما برشت در این نمایش به بحران هویت از دید اجتماعی نگاه نکرده بلکه هویت انسانی را با مسئولیت شخصی مطرح میکند. مسئولیتی که ما در شخصیت نمایش، گالیلی میبینیم. او در برابر حفظ جانش، سلامتی و تامین کردن نیازهای بدنی خود مسئول است و همینطور در برابر اجتماع. در ابتدا ما با گالیلی روبهرو هستیم، انسان فرومایه و بسیار سادهای که به خاطر ضعفش برای نه گفتن هویتش را تغییر میدهد. درواقع اجتماع نیز برای تبدیل کردن او کمک میکند. اما واقعیت به همین سادگی نیست. سرنوشت گالیلی باید ما را هوشیار کند. وضعیت اقتصادی و نیاز به ارتزاق در طول نمایش حال به صورت کمیک یا جدی مشهود است.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آدم، آدم است
این کتاب رو قبلاخوندم کتاب بسیار عالی و آموزنده است نمایش اونو هم خیلی وقت پیش دیدم بسیار جالب بود.